دانلود رمان یکاگیر از فاطمه محمودی
نویسنده: #فاطمه_محمودی
✨ژانر: #عاشقانه_معمایی
📑خلاصه:
ارمغان، تکنسین اتاق عمل که طی یه اتفاق مرموز از یک دختر خانواده دوست و برونگرا،
تبدیل به دختر درونگرا که روابط باز با مردها داره، میشه.
این بین بیمار تصادفی توی بیمارستان توجهاش رو جلب میکنه؛
طوری که وقتی اونو چند روز بعد کنار خیابون میبینه سوارش میکنه
و استارت آشناییش با هاتف زده میشه. اما این آشنایی فقط تا زمانی که..
••••●ʝ✮ιи💎
صدایی از بیرون میآید هوشیارتر و آگاه تر از همیشه است. حداقل لازم نیست که دوساعت فکر کند تا به یاد بیاورد کسی که در آشپزخانه محدود قابلمه هایش را به هم میکوبد همان مردیست که دیشب مانند یک برادر کنارش مانده بود.
دیروز روز عجیبی بود رفته بود نوشیدنی ها را تحویل بگیرد و در ماشین یکی از آنها را سر کشیده بود.
گیجی و مهمانی و مرور خاطرات عجیب برای تن نحیفش سنگین است.
کم آورد و برای اولین بار کسی کم آوردنش را به چشم دید.
احساس سستی میکند و بعید میداند به این راحتی ها بتواند از
تخت دل بکند پاهایش عور است و با ساتن روی لحافش که برخورد میکند حس مور مور شدگی به او میدهد.
صدای حرف زدن هاتف از بیرون میآید و باعث میشود که گوش های ارمغان تیز شوند گفته بود به زرصفت ارتباطی دارد
و باید این را توضیح دهد نمیتواند کسی را که به آن مردک مربوط است را در خانهاش نگه دارد.
حتی اگر مرگ در کمین هاتف باشد. گویی که با تلفن حرف میزند و چیز زیادی عاید ارمغان نمیشود از روی تخت به سختی بلند میشود و دستش را به کمد میگیرد تا با سر در زمین نرود مقابل چشم