خلاصه کتاب
رستا کرامت فرزند ارشد اردشیر کرامت، مادرش را در کانادا تنها میگذارد و به ایران میآید تا به مشکلات کاریشان رسیدگی کند.
ناگهان با خبری که به او میرسد، تصمیم نابودی مردی در سرش جولان میدهد؛
مردی که خواسته یا ناخواسته گذشته و خانوادهاش را به لجن و غم کشیده و او را درگیر غربت کشوری دیگر کرده بود.
گرشا رستگار، همسر سابق رستا و مربی بدنسازی بهنام یکی از تیمهای فوتبالی، با نامزدیاش، آتش خشم او را برمیانگیزد
تا با رستای جدید و لوندی که از خود ساخته، این مرد را به تخت خیانت بکشاند
- نام کتاب: آخرین شبگیر
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مهدیه سیف الهی
- 154 روز پيش
- admin
- 90 بازدید
- IRT 20,000
خلاصه کتاب
گرشا؛ سرگرد کارکُشته ایه که ۵ سال پیش همسرش الیسا، اونو برای پیشرفت در ورزش و کسب مدال قهرمانی، ترک کرده و به آمریکا رفته.. ولی عشقشون بهم، باعث شده همچنان بهم متعهد باشن و حرفی از طلاق نزنن.. حالا بعد از ۵ سال، گرشا برای کشف باند قاچاق دارو، بعنوان سرمایه دار وارد هلدینگ شرکت های دارویی شده.. در صورتیکه خودش برای درمان خواهرزاده اش محتاج داروست.. همین احتیاج باعث میشه گرشا به الیسا زنگ بزنه و ………..
- نام کتاب: پرونده ناتمام
- ژانر: عاشقانه انتقامی پلیسی
- نویسنده: الهه محمدی
- 154 روز پيش
- admin
- 96 بازدید
- IRT 24,000
خلاصه کتاب
روی کاشی های سرد حمام نشسته و سعی میکنم که تصویر مقابلم را هضم کنم…!
با بغض تعجب و ترس دستم رو داخل وان میبَرم و به خون هایی که رنگ آب را سرخ کرده، خیره میشوم.
مردمک چشمانم بالاتر میاد…
تَنِ ظریف یک دختر را میبینم.
یک دختر زیبا با چشمان بسته و موهای طلایی که بهخاطر غوطه ور شدن در آب کمی تیره تر از حالت عادیاش شده و پوست روشنش زیر هالوژن های لوکس حمام از همیشه رنگ پریدهتر به نظر میآید.
- نام کتاب: شالوده عشق
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: ZK
- 154 روز پيش
- admin
- 127 بازدید
- IRT 24,000
خلاصه کتاب
عاشقش بودم!
قرار بود عشقم باشه…
فکر می کردم اونم منو می خواد…
اینطوری نبود!
با هدف به من نزدیک شده بود…!
تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه!
نمی ذاشتم بره… لب مرز که سهله… اگه لازم بود تا خود آسمون هفتم دنبالش میرفتم!
حالا تو چنگمه…
باید تاوان خیانتش رو پس بده!
باید خودش شعله های عشقی رو که تو تنم انداخته خاموش کنه!
خودش باید جنون و عشقم رو در من نابود کنه!
خودش باید خلاصم کنه!
اون یه قاتلِ… یه جانی…
اون لعنتی دلمو کشته!
- نام کتاب: دل کش
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: شادی موسوی
- 157 روز پيش
- admin
- 79 بازدید
- IRT 25,000
خلاصه کتاب
سنتی که از گذشته در طایفه ای بزرگ و سرشناس به جا مانده و چه بسا به خاطر بقای آن خونها ریخته اند. این آیین سالهاست که دست به دست میان وراث می چرخد… و حالا تنها وارث این خاندان خدیو است. مردی جسور، بی رحم باهوش و بسیار قدرتمند که زخم خورده ی همین رسومات است و برای از میان بردن آن لحظه شماری میکند. این رسم چیست ؟!… و چرا خدیو بعد از سالها توبه اش را می شکند؟!
- نام کتاب: جوهر سیاه
- ژانر: عاشقانه معمایی
- نویسنده: فرشته تات شهدوست
- 158 روز پيش
- admin
- 70 بازدید
- IRT 25,000
خلاصه کتاب
خسته از صدای سرسام آور موسیقی، ظرفهای کثیف را به آشپزخانه بردم.
دلم از بالا و پریدنهای مداوم مهمانها پیچ میخورد.
از شیر آب لیوانی پر کردم و بیتوجه و به گرم یا سرد بودنش یکنفس سرکشیدم بلکه حالم را بهتر کند.
خوبی؟
به سینک پشت سرم تکیه زدم و چشم بسته برای مرضیه که برخلاف من از این هیاهو لذت میبرد
- نام کتاب: ده درجه زیر صفر
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: عاطفه انصاری
- 158 روز پيش
- admin
- 130 بازدید
- IRT 23,000
خلاصه کتاب
ترانه دختری که به اجبار پای در زندگی اعلا میگذارد. اعلا مردی مغرور و مستبد و سنگ دل. ترانه میتونه اعلا رو عاشق خودش کنه؟ …
- نام کتاب: عروس کاغذی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: هانی زند
- 158 روز پيش
- admin
- 194 بازدید
- IRT 24,000
خلاصه کتاب
داستان دربارهی باران شایگان هست. وکیلی که بنا به اصرار دوستش روی پروندهای تحقیق میکند؛ پروندهی مردی که به قتل همسرش اعتراف نموده اما گفتههایش با گزارشات پلیس و پزشکی قانونی تناقض دارد. باران درگیر پروندهای میشود که بدون اینکه خودش بداند، به بخش تاریکی از گذشتهاش ربط دارد که سالهاست با غرق کردن خود در کار، روی آن خاک ریخته. او نمیداند این پروندهی به ظاهر ساده چنان ابعاد گستردهای دارد که…
- نام کتاب: الیار
- ژانر: عاشقانه معمایی جنایی
- نویسنده: دانلود رمان الیار
- 158 روز پيش
- admin
- 77 بازدید
- IRT 23,000
خلاصه کتاب
مردم میگن کارما یه هرزه است،اما اون به جز خوبی چیز دیگه ای برای من نداشته.
و بخاطر اینم نیست که من مرد خوبی ام.
هر کاری توی زندگیم کردم،دلایل خودمو داشتم.
دزدی کردم،زورگیری کردم،حتی ادم کشتم.
چندتا چیز هست که خط قرمزم حساب میشه و باهاشون سروکاری ندارم،مثل زنا،بچه ها و مواد.
اما تو بقیه چیزا دستام پره پره. وقتی که تو رییس باشی،باید همچین کارایی بکنی.
با هر کار سیاهی،متوجه سنگینی اعمالم بودم اما هیچ وقت مجبور نبودم برای کسی توجیه کنم. و حالا،برای اولین بار توی زندگیم باید دلیلشو توضیح بدم.
- نام کتاب: شاهنشاه مافیا
- ژانر: عاشقانه بزرگسال خارجی
- 159 روز پيش
- admin
- 108 بازدید
- IRT 25,000